داستانهای برتر

برترین داستانهای ایرانی و خارجی کوتاه و بلند

داستانهای برتر

برترین داستانهای ایرانی و خارجی کوتاه و بلند

داستانهای برتر

در اینجا به انتخاب خودم برترین داستانهای ایرانی و خارجی را منتشر می کنم به صورتهای گوناگون، کوتاه، بلند و دنباله دار یا حکایتهای پند آموز

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
  • ۱
  • ۰

سامیار:
لعنتی حالا دلم طاقت نمیاره دوهفته نبینمش وقتی گفت از دستم راحت میشی گفتم من حاضرم با تو جهنمم بیام ولی نشنید ای کاش می شنید نیم ساعت که گذشت و مطمئن شدم خوابیده بلند شدمو رفتم بالا سرش نگامو دوختم به چشمای بستش مطمئن بودم نگام اونقدر ذوب کننده اس و گرما داره که از خواب بیدارش کنه به خاطر همین نگامو ازشون گرفتم نگام روی سرشونه های لختش سر خورد رفتم کنارش با فاصله دراز کشیدم و زل زدم به صورتش زل زدم برای این دو هفته که می دونستم مثل مرغ پرپر می زنم نگاه کن تورو خدا اومدم حرف های اتردینو درست کنم خودم دچارش شدم مثل مرغ پرپر می زنم دیگه چه صیغه ایه یکم فاصله امو باهاش کمتر کردم سرمو تو موهاش که روی بالشت پخش شده بود فرو کردم و نفس کشیدم چه بویی باید ببینم مارک شامپوش چیه وقتی پسرای دانشگاه بهش زل میزدن نفسم تو سینه میموند و میخواستم بگم نفس من صاحاب داره صاحابش منم یه بار دیگه نگاش کنین فکتونو خورد میکنم لعنتی چطور دلتنگش نشم وقتی اسمش همه جا هست یادش تو دل و قلبم هست وجودش به نفسم بسته اس بدجور وسوسه شده بودم بغلش کنم یعنی بیدار میشه؟ نمیدونم دستمو آروم کشیدم روی گونه اش به زور خودمو کنترل کردم که بغلش نکنم و تو خودم حلش نکنم این دختر با کل دخترای اطرافم فرق داشت منو جذب میکرد همه چیش برام جذابیت داشت غمش اخمش تخمش خوشحالیش شیطنتش مهربونیش تعجبش سردرگمیش حاضر جوابیش سرتق بودن و از همه مهم تر غرورش هیچ وقت دوست نداشتم زنم آروم باشه دوست داشتم یه دختر شیطون باشه که بتونه مامانمو به زندگی برگردونه یعنی نفس می تونست؟ این دو هفته فرصت خوبی بودش تا با خودم خلوت کنم و ببینم حسم عشقه یا هوس سرمو تکون دادم نه ممکن نیست هوس باشه از جام بلند شدم و رفتم تو آشپزخونه تا با خوردن یه لیوان آب التهاب درونیم رو کم کنم یه لیوان خوردم بازم داشتم می سوختم آره داشتم تو آتیش عشق نفس می سوختم گر می گرفتم ذوب می شدم آب می شدم لیوان دوم سوم چهارم بدتر بیشتر گرمم میشد سرمو کردم زیر آب بهتر شد کم کم داشتم به حالت عادی برمی گشتم دستی سرشونه ام قرار گرفت برگشتم میلاد بودمیلاد-داغ کردی؟
من-بدجور تو چی داغ کردی 
میلاد-منم مثل تو با این تفاوت که همراه این سوختن تردیدم از طرفی آتیشم میزنه سوختن اولی رو دوست دارم ولی دومی عذابم میده یه لبخند به میلاد زدم من -اعتماد کن میلاد اعتماد باهاش حرف بزن هم تو لیاقتش رو داری هم اون هیچی نگفت منم تنهاش گذاشتم و برگشتم پیش نفسم مثل فرشته ها خوابیده بود یه اخمی هم رو پیشونیش بود با خنده با دستم کشیدم بین ابروهاشو اخمشو آروم باز کردم دستم و کشیدم رو لباشو به طرف بالا هدایتش کردم اینطوری بهتر بود نفس من همیشه باید بخنده اومدم دستم و از رو لباش بردارم ولی نمیشد چه اشکالی داشت نفس که خواب بود یه بوسه ایرادی نداشت روش خم شدم لباش یکم از هم باز شده بود فاصله لبمو با لباش کم کردم و نگام و دوختم به چشمای بستش که یهو..خودمو کشیدم عقب نه من دارم عشقمو با هوس قاطی میکنم نباید عشقمو آلوده هوس کنم اون موقع با اون برادر عوضیم فرقی ندارم هه برادر معلوم نیست کدوم گوریه مسیر لبمو تغییر دادم و با لذت چونه اشو بوسیدم این بوسه لذتش بیشتر بود خیلی بیشتر هندزفریم رو برداشتم و بر خلاف این یه هفته نرفتم بیرون و زل زدم به صورتشو آهنگ و گوش کردم یعنی بعد دو سال از پیشم می رفت ؟درگیر رویای توام منو دوباره خواب کن دنیا اگه تنهام گذاشت تو منو انتخاب کن دلت از آرزوی من انگار بی خبر نبودحتی تو تصمیمای من چشمات بی اثر نبودخواستم بهت چیزی نگم تا با چشمام خواهش کنم درارو بستم روت تا احساس آرامش کنم باور نمیکنم ولی انگار غرور من شکست اگه دلت میخواد بری اصرار من بی فایده است هر کاری میکنه دلم تا بغضمو پنهون کنه چی میتونه فکر تو رو از سر من بیرون کنه یا داغ رو دلم بزار یا که از عشقت کم نکن تمام تو سهم منه یکم قانعم نکن خواستم بهت چیزی نگم تا با چشمام خواهش کنم درارو بستم روت تا احساس آرامش کنم باور نمی کنم ولی انگار غرور من شکست اگه دلت میخواد بری اصرار من بیفایده است(آهنگ شادمهر عقیلی به اسم انتخاب حتما گوش کنید عالیه)نفس تو حق نداری بری اونم بعد از اینکه غرور من بعد از 27 سال شکسته حالا نه پیش بقیه ولی پیش خودم چرا شکسته برای عشق تو چینی شکستنی غرورمو شکوندم بلند شدمو رفتم رو کاناپه خوابیدم دو هفته وقت داشتم ببینم واقعا نفسو دوست دارم یا ... 

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی